دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر انقلاب

باید اخلاق اسلامی بصورت كامل در جامعه محقق شود/ یك تهاجم عظیم و پیچیده در عرصه فرهنگ در جریان است

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار رئیس و اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اهمیت بسیار بالای مقوله فرهنگ به عنوان هویت و شاكله معنوی یك ملت و گستره وسیع و تأثیر عمیق آن در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی، مسئولیت شورایعالی انقلاب فرهنگی را مهم و عظیم خواندند و تأكید كردند: در عرصه تهاجم پیچیده و فراگیر فرهنگِ جبهه استكبار برضد نظام اسلامی، شورایعالی انقلاب فرهنگی همچون یك قرارگاه اصلی، وظیفه سیاستگذاری راهبردی و هدایت دستگاهها و مراكز تأثیرگذار فرهنگی و بخشهای اجرایی را برعهده دارد.

* بازي بزرگ هاشمي و نامه بدون سلام به‌مثابه فرمان آغاز انقلاب مخملي

* هاشمی رفسنجانی و بازی بزرگ در انتخابات دهم

* پروژه "نه خاتمی نه احمدی نژاد"

* استراتژی "بله خاتمی نه احمدی نژاد"

* لاریجانی و وحدت ملی

* داستان موسوي

* چرا موسوی وارد عرصه انتخابات شد؟

* فاز اول: فعالیت انتخاباتی موسوی : نه اصلاح نه اصولگرا،‌ هم اصلاح طلب هم اصولگرا

* فاز دوم : سرمایه گذاری روی سبد رأی خاتمی

* نامه بدون سلام هاشمی، فرمان آغاز انقلاب مخملی بود

 بازي بزرگ هاشمي و نامه بدون سلام به‌مثابه فرمان آغاز انقلاب مخملي

در بخش قبلي اين گزارش به نقش محمد خاتمي در انتخابات 88، تمايل اوليه نداشتن به كانديداتوري، اعلام حضور، كناره‌گيري و پروژه مشترك حزب مشاركت و سازمان مجاهدين (انقلاب) پرداخته شد. در بخش دوم و پاياني، به بررسي نقش آقاي هاشمي رفسنجاني در به صحنه آوردن موسوي و دو فاز تحرك انتخاباتي موسوي، پرداخته شده است.

 هاشمی رفسنجانی و بازی بزرگ در انتخابات دهم

 به گزارش رجانيوز، با وجود همه آنچه که درباره فراز و فرودهای حضور محمد خاتمی در صحنه انتخابات گفته شد،‌ باید به این نکته اذعان داشت که نقش اول بازیگر بزرگ در انتخابات ریاست جمهوری دهم متعلق به هاشمی رفسنجانی است و او بود که عملا صحنه مبارزه انتخابی علیه دکتر محمود احمدی نژاد را در دو جبهه اصولگرا و اصلاح طلب با کمک دوستانش مدیریت می‌کرد. این بخش از نوشتار حاضر تلاش خواهد کرد تصویری دقیق و روشن هرچند اجمالی از طراحی‌های وی برای انتخابات 88 و سناریوهایی که یکی پس از دیگری اجرا شد ارائه دهد. 

* چرا خاتمی نمی‌خواست بيايد، چرا مجبور به اعلام حضور و كناره‌گيري شد؟

* بازی خاتمی و انتخاب 88

* چرا خاتمی نمی‌خواست کاندیدا شود؟

* چرا خاتمی مجبور به اعلام حضور شد؟

* چرا خاتمی کنار رفت؟

* پروژه جدید مشارکت و سازمان

چرا خاتمی نمی‌خواست بيايد، چرا مجبور به اعلام حضور و كناره‌گيري شد؟

انتخابات ریاست جمهوری دهم از جهات متعدد یکی از حساس ترین رویدادهای سیاسی تاریخ پس از انقلاب اسلامی بود. با روی کارآمدن دولت نهم در تیر ماه 84 شاید مدتی طول کشید تا جریان مخالف گفتمان امام و انقلاب در داخل و خارج از ایران دریافتند که خطری بزرگ همه دارایی و اندوخته آنان در بخش‌های مختلف حاکمیت و سرمایه گذاری وسیعی را که طی سال‌های طولانی برای تهی کردن نظام جمهوری اسلامی از روح عدالت خواهی،‌ استکبار ستیزی و ولایت پذیری و در یک کلمه اصولگرایی به معنای واقعی آن، بدان امید بسته بودند، تهدید می‌کند و لازم است تا هرچه زودتر برای ادامه حیات خود در جامعه سیاسی ایران چاره‌ای بیندیشند.

گفت‌وگو با مهدي كوچك‌زاده در آستانه حماسه 22 خرداد/1

تمايز جريان عدالتخواه سوم تيري از گروه انحرافي/ چه كساني حق نقد ولايتمداري احمدي‌نژاد را دارند

اشاره: دكتر مهدي كوچك‌زاده نماينده مردم تهران در مجلس را همه به صراحتش مي‌شناسند، از همان دوره مجلس هفتم، زماني كه با صراحت نظراتش را بيان مي‌كرد، در ستاد جنگ رواني جريان موسوم به اصلاح‌طلب هدف قرار گرفت و در چند شماره با تيتر و عكس يك روزنامه‌هاي زنجيره‌اي مانند شرق تخريب شد.

با روي كار آمدن دولت احمدي‌نژاد به‌عنوان نماينده حامي دولت در مجلس شناخته شد، اين در حالي بود كه بارها در كنار حمايت‌هاي خود از اقدامات درست دولت، انتقادهايش را نيز بيان كرد. در آستانه سالروز حماسه بیست و دوم خرداد، با وي به گفت‌وگو نشستيم و روي اين بحث متمركز شديم كه آيا اين ادعا كه جريان‌هاي فتنه و يا جريان‌هاي به اصطلاح اصولگراي همراه فتنه اين روزها بيان مي‌كنند كه آيا انتخاب احمدي‌نژاد از ابتدا اشتباه بود و اين جريان، يك جريان انحرافي بود، آيا درست است؟ بخش اول اين گفت‌وگوي خواندني در ادامه آمده است: 

در حاشیه تحولات اخیر بازار ارز و سکه؛

چرا دولت نباید مدام دنبال سوداگران راه بیفتد؟

در اوایل سال 65 بود که زمزمه‏هایی از افزایش نرخ ارز جهت جلوگیری از رشد سوداگری در ارز مطرح شد. سوداگری در آن زمان امری مطلوب نبود چرا که از طریق "آربیتراژ"ی که بین نرخ‏های چندگانه‏ی ارز صورت می‏گرفت، ارز را که عنصر حیاتی برای بخش حقیقی بود گران می‎کرد و تهدیدی جدی برای بخش حقیقی که تولیدش متوقف بر ارز بود ایجاد می‎نمود.

از سوی دیگر ارز کمیاب به جای آن که در اختیار تولید کننده قرار بگیرد در اختیار سوداگر قرار می‏گرفت، به عبارتی ارز توسط سوداگران ربوده می‏شد و کار را برای تولیدکنندگانی که در شرایط کمیابی ارز به دنبال ارز می‏گشتند سخت می‏کرد. کمیابی ارز طی سالهای 65 به بعد، در کنار نیاز شدید اقتصاد به ارز، سبب جذابیت خرید ارز در کشور شد به گونه‏ای که در بازار آزاد ارز با درصدی بسیار بالاتر از بازار رقابتی و رسمی مبادله می‏شد.